سلام
همین الان دلم خواست یه چیزی بنویسم و دوباره وبلاگم رو فعال کنم و فکر کردم هیچ چیز به اندازه خاطره طرفدار نداره و آموزنده نیست.
امیدوارم باعث اتلاف وقت خواننده محترم نشم.
این خاطره مربوط به دیشب هست.
مهمون داشتم و چیزهایی اتفاق میفتاد که من چیز یاد میگرفتم.
مهمونم دفعات قبلی که اومده خونم، خیلی تو کارها کمک می کرد به اصرار خودش و انکار من، که بی فایده بود و با زور و هل دادن مثلا وایمیساد چار دونه استکان و ظرف میوه رو میشست.
خبر رسید که پشت سر گفته رفتم خونه فلانی همش کار کردم و این طور حرفایی…
این دفعه که اومد نذاشتم هیچ کاری بکنه فقط یه دونه لیوان شربت شوهر خودش رو تونست بشوره و فکر میکنم خودش میدونست که حرفاش به گوشم رسیده.
قبلا فکر میکردم مثل خودم که میرم جایی حوصلم سر میره از نشستن و ترجیح میدم برم پیش صاحب خونه یه کمکی بدم و یه حرفی بزنم بقیه هم اینطورین. ولی انگار همه مثل هم نیستن.
1. پس نکته آموزنده اول اینکه اگه حال ندارید کمک ندید، اما به بهانه کمک نرید برای فضولی، یا بعدا منت نذارید، یا پشت سر بد نگید، این کارها اخلاقی نیست اسلامی هم نیست.
2. ساعت 5 تماس گرفتن گفتن ساعت 6 یا 6ونیم میان. این زشته دوستان! جایی میخواید برید از چند روز قبل هماهنگ کنید، مخصوصا اگه میخواید روز تعطیل برید، مخصوصا اگه بچه کوچیک دارن. من خودم هم همینطوری بودم یعنی زنگ میزدم می گفتم هستید بیایم؟؟؟ ولی دوستام تعریف میکردن که مثال خواهر شوهر زنگ زده بیاد گفتم نمیرسم و فلان روز بیاید با اینکه میرسیدم و فقط میخواستم بهش بفهمونم که چند روز قبل خبر بده. در مورد خودم هم دیروز جمعه روز استراحتم بود و حوصله مهمون اصلا نداشتم مخصوصا که دوست ندارم مهمون گشنه تشنه از خونم بره و ترجیح میدم شام خونگی بپزم که نشون دهنده اهمیتی باشه که براشون قایل هستم که وقت گذاشتم و زحمت کشیدم غذا درست کردم با اینکه می تونستم راحت زنگ بزنم رستوران، کاری که دیگه رایج شده و به طور کلی سخت بود برام مهمون بیاد و اگه از قبل میدونستم یه کم این سختی کمتر میشد. بگذریم از اینکه اومدن و غذای نیمه آماده رو مجبورم کردن بذارم تو فریزر به این دلیل که دفعه قبل که رفتم خونشون شام نخوردم!!!
3. اجازه بدید یه نکته دیگه هم بگم: هیچوقت از مهمون نپرسید شام بذارم؟؟؟ خب کی میگه بذار! هیچ کس. به نظر میرسه تعارفی هست صرفا جهت رسوندن این که زودی برید نه اینکه واقعا بخواد شام نگهد داره. من خودم خوشم نمیاد گفتم بهتون مهمون گشنه تشنه از خونم بره؛ به شما هم پیشنهاد میکنم این کار رو بکنید حتی اگه حاضری بیارید بهتره تا اینکه شام نخورده مهمون بره اگه هفت رنگ پلو باشه که چه بهتر.
4. یه چیز دیگه اینکه حتی اگه خود صاحب خونه هم گفت سر یخچال نرید. درومده میگه شیرینی رو من میچینم شیرینیتون کجاست؟ تو یخچاله؟ برم بردارم اشکال نداره؟ چی بگم بگم اشکال داره؟ چه اشکالی داره؟ (آخرم نچیند خودم چیدم از یخچال درآورد و رفت. من برم پسرتون میخواد باهاش بازی کنم خودتون میچینید؟ خب خودم از یخچال درمیاوردم فوضول خانم) فوضول بودن برا خود فرد آزار دهنده هست. اگه جایی جلو این حس رو بگیرید از بین می ره و برای همیشه راحت میشید اما می بینم چه زجری میکشن بعضی افراد که یه طوری جور کنن همه سوراخ زندگی آدم رو نگا کنن. همه اتاق ها همه کمد هاو کشوها حتی!!! شاید اون لحظه صاحب خونه نباشه اما همیشه لو میره همیشه. یه مهمونم داشتم تمام کابینت های آشپزخونه رو نگا کرده بود و تمام کمد لباس و کمد دیواری و حتی کشو لباس شخصی و اینا رو و سیستم اینطوری بود که بچه 3 ساله خودش رو بغل میکرد می گفت پسرم میخواد ببینه اشکال نداره؟ چی کار کنم از دست این بچه فوضول! تو کل فامیل پیچیده که فلانی اینطوریه. میخواد یاد بگیره از بس خودش بی اصول و بی دست و پاست و چی کار کنه دیگه چاره ای نداره!!!
پس هیچوقت یخچال یا کمد یا حتی کابینت خونه کسی رو باز نکنید و اگه گفت تو فلان کابینته مثلا بگید من کاری که شما در حال انجامش هستید رو انجام میدم بیزحمت خودتون اون چیزی که تو کابینته رو بیارید. این خیلی مودبانه و شخیص هست. البته خونه خواهر برادر و پدر و مادر فکر کنم اینطوری نباشه.
در کل بیاید به خودمون رحم کنیم و فوضولی رو سرکوب کنیم.
5. مقایسه و پول پرستی. دایم در حال مقایسه زندگی خودشون و بقیه هستن و در حال شکایت هستن و تنها چیزی که براش ارزش قایل بودن و هستن پول هست. دودش تو چشم خودشون رفته. میدونید پسرشون حاضر نیست درس بخونه یه دیپلم گرفته و میگه درس ارزشی نداره و تموم هم بشه که چی؟ کار دولتی حقوقی نداره پس باید برم دنبال کار آزاد و در حال حاضر بازی آن لاین انجام میده…
از کوچیکی به بچه ها تون بگید تحصیلات باعث تقویت و رشد مغز میشه و رشد مغز تو زندگی باعث تصمیمات درست میشه. نه اینکه مستقیم بگید در مورد خودتون بگید. بگید استادم اینا رو میگفت. یا بگید فکر می کنم قبل از مثلا لیسانس و بعد از لیسانسه من، قابل مقایسه نیست از بس رشد فکری و اخلاقی داشتم. هیچوقت جلو بچه نگید درس به چه دردی میخوره چقدر لیسانس و فوق لیسانس داریم که بیکارن. فلانی پول داره عزت داره احترام داره رفاه و آسایش داره همه هم صداش میکنن آقای دکتر…
این حرفا فقط پشیمونی به بار میاره بعدش هرکار بکنید نمیتونید درستش کنید، هرچقدر پول مشاور بدید و حلق و گلوی خودتون رو پاره کنید دیگه بچه حاضر نمیشه درس بخونه.
می دونید بدخواه کسی بودن، اینکه نتونه خوشبختی بقیه رو ببینی، حسادت به زیبایی به همسر به فرزند به خانواده دیگران، شاید اینا اولش تو وجود همه باشه فقط باید بدونیم که باید از بین ببریمشون. نباید بذاریم تو وجودمون بمونن. اینا چهره ما رو پیش بقیه حقیر و پست نشون میده هیچ، باعث آزار و شکنجه خود فرد میشه.
هیچ کس به یه آدم فوضول یا حسود اعتماد نمیکنه و دوسش نخواهد داشت.
ببخشید اگه حالت استاد شاگردی شده ساعت 6 صبح هست خوابالو هستم. مسلما شما خودتون بهتر این چیزا رو میدونستید. بیشتر حالت درددل یا گفتگو داشت. ممنونم از همراهیتون
به یاد خدا باشید…
داعی الی الله https://daee.kowsarblog.ir/
آخرین نظرات