سلام
سه ماه و نیم از آخرین پست میگذره.
قرار بود در قرآن تفکر کنم با یه برنامه دو ساله.
اما نشد.
ترسیدم بیشتر برم جلو.
فکر کردم به آیه های سوره مریم و طه و البته بیشتر سوره انبیا، منو به شک انداخت. شایدم بشه گفت ظن! متاسفانه و متاسفانه و متاسفانه.
از خودم ناامید شدم.
نباید انقدر زود به شک می افتادم اونم در مورد مذهبی که 28 سال هست دارم با راه و رسمش زندگی میکنم.
نمیخوام عباراتی که باعث شد فکر کنم مذهب اهل سنت حق هست و شیعه به گواه قرآن مذهبی ساختگی و ضد اسلام هست رو باز کنم که خدانکرده باعث انحراف یه فکر بشم که مثل مال خودم هنوز محکم نیست.
الان که دارم اینا رو مینویسم هنوز ته دلم قرص نشده.
با اینکه تو این مدت با پدرم و استاد ایکس و یه آقای طلبه که خیلی اطلاعات داشتن صحبت کردم بیشتر تلفنی یا با واتس آپ.
به ظاهر میگم که 90 در صد ایمانم برگشته اما حقیقت اینه که
قدرت اون ده درصد ممکنه زندگیمو به فنا بکشونه
خیلی سخته که چیزایی تو قرآن ببینی و باعث بشه دیگه نتونی به حرف اساتید اعتماد کنی و باعث بشه فکر کنی شاید اونا دارن اغماض میکنن و اینا.
بهرحال که الان در این وضعیت اگه جان به جان آفرین تسلیم کنم یقینا در زمره مشکوکین!!! محشور میشم.
اعصابم واقعا داغونه.
و این مدت یه گارد دو متری اطراف قرآن خودمون گرفته بودم اصلا نگام سمتش نمیذاشتم بره.
ترس دارم از اینکه یه کم دیگه بخونم بدتر بشم.
آخه اگه بخوام یه لحظه به حقانیت اهل سنت رأی بدم باید قضایای عاشورا رو قضایای تشنگی رباب و علی اصغر رو و دست و چشم عباس رو برعکس چیزی که الان تو ذهنمه و به قول حضرت زینب چیزی جز زیبایی نیست برای خودم بسازم که نمیتونم.
نمیخوام بیشتر در مورد این مساله بنویسم.
باعث خجالته
بهرحال که ترسمو کنار گذاشتم و تصمیم دارم بازم قرآن بخونم.
یه وری میشم دیگه…
به امید خدا
التماس دعااااا
در زمره مشکوکین!!! / داعی الی الله
آخرین نظرات