سلام پدرشوهرم تعریف می کردن که یه شاگرد افغانی برای ساخت و ساز برده بودن که قبلا هم براشون کار می کرده و چون از کارش راضی بودن شماره همراهش رو گرفتن و هروقت کاری پیش میاد بهش زنگ می زنن. می گفتن موقع نماز ظهر شده و ایشون رفتن لب حوض وضو گرفتن و روفرشی… بیشتر »
آخرین نظرات